" خدایی که پیامبران به ما معرفی کرده اند ، خدایی است که پیوسته ما ر ا می بیند و در لحظه لحظه ی زندگی ما حضور دارد . او نسبت به هیچ کار ما بی تفاوت نیست و هیچ کدام از رفتارهای ما از نظر مهر و یا قهر او دور نمی ماند .
کتاب خاطرات خدا با چنین دریافتی نوشته شده و حضور خدا را در سبک زندگی اسلامی به تصویر کشیده شده است . این کتاب ، مجموعه ای از متن ها ی حکایت وار است که عطر خدا را در جان مخاطب می افشاند و نزدیک بودن او را در زندگی روزمره نشان می دهد .
این اثر دارای 56 حکایت و 128 صفحه است که در صفحات پایانی 56 حدیث از پیامبر( ص ) و امام صادق ( ع ) و ... آمده است .
" حکایت 49 : همیشه می گوید "
خانم محمدی ، هر گاه پشت چرخ خیاطی اش می نشیند ، اول « بسم الله » می گوید . امروز هم که خواست یک چادر رنگی برای خودش بدوزد ، اول « بسم الله » گفت . او فقط هم موقع خیاطی « بسم الله » نمی گوید . خانم محمدی ، همه ی کارهایش را با نام من آغاز می کند . هنگام سفر بسم الله می گوید . هنگام خواب بسم الله می گوید . هنگام خوردن بسم الله می گوید و هنگام بقیه ی کارها هم بسم الله می گوید . هر وقت او می گوید بسم الله ، من هم گناهان او را می بخشم . البته این امتیاز فقط مال خانم محمدی نیست . هر آدم دیگری هم در آغاز کاری بسم الله بگوید ، من گناهانش را نادیده می گیرم و می بخشم .