کتاب پایگاه سری نوشته داوود امیریان ، دربردارنده دو داستان مختصر در حوزه دفاع مقدس است . عنوان داستان اول " پایگاه سری " و عنوان داستان دوم " دوستان خداحافظی نمی کنند " است که مناسب مخاطبین 12 سال به بالاست .
فیلتر توسط
فیلتر توسط
داوود امیریان

داوود امیریان متولد ۱۳۴۹ کرمان است و تا کنون بیش ۲۶ عنوان کتاب منتشر شده در کارنامه اش دارد که جوایز متعددی را هم نصیب نویسنده اش کرده است. امیریان فعالیت نویسندگی خود را از سال ۶۹ با نوشتن خاطراتش از جبهه آغاز کرد و در حال حاضر در چند حوزه خاطره نویسی، ادبیات کودک و نوجوان، رمان ، طنز ، زندگینامه داستانی شهدا و فیلمنامه نویسی قلم می زند
کتاب کودکستان آقا مرسل یکی از آثار داوود امیریان است که درواقع ادامهای بر داستان یکی دیگر از کتابهایش با عنوان « گردان قاطرچیها » محسوب میشود و شخصیت های کتاب همان شخصیت های کتاب گردان قاطر چی است و محور داستان...
کتاب خمپاره های فاسد مجموعه داستان هایی از دفاع مقدس را به زبان طنز برای گروه سنی کودک و نوجوان بیان کرده است . این مجموعه داستان دارای 20 عنوان داستان است که با زبانی جذاب و مفهوم داستان های طنز را برای نوجوان بیان...
کتاب مترسک مزرعه آتشین نوشته ی داوود امیریان ، داستان زندگی یک پسر نوجوان به نام آیدین همراه با سختی ها و مشکلات روایت می کند که گاهی لبخند بر لبان مخاطب می نشاند و گاهی هم اشک چشم را در می آورد . موضوع رمان درباره ی...
کتاب جستجوگران شمشیر عدالت نوشته داوود امیریان است که ماجرای داستان تخیلی تاریخی است و در سرزمین جینجاتها رخ میدهد و آدمها و جنیان با هم زندگی بسیار خوبی دارند تا اینکه شیطان از قدرتطلبی یکی از بزرگان آنها استفاده...
Sold out
کتاب رمان جام جهانی در جوادیه نوشته ی داوود امیریان است که تفریحات مسابقات فوتبال چند نوجوان با استعداد در منطقه ی جوادیه شهر تهران را برای رده سنی نوجوانان روایت می کند . شیوه ی نگارش این رمان روان و گیرا است و برای...
Sold out
کتاب گردان قاطرچیها برای نوجوانان است که به زبان طنز از روزهای جنگ و نوجوانان کم سن و سالی که به جنگ میرفتند سخن میگوید . قصهی گردانی که وظیفهاش نگهداری از قاطرهایی برای حمل آذوقه و مهمات مورد نیاز رزمندگان به...
Sold out
کتاب ترکش ولگرد نوشته داوود امیریان ؛ با موضوع دفاع مقدس و با درون مایه ای طنز و نشاط آور است که مخاطب آن نوجوانان هستند . این اثر شامل سی و چهار داستان کوتاه است .
Sold out
نوجوانی بودم پر شر و شور . هوايی شده بودم كه به جبهه بروم . به جنك دشمني كه می خواست ايران عزيزمان را لقمه ی چپ كند .
آموزش ديده و كفش و كلاه كرده بودم تا راهی شوم. اما ته دلم قرص نبود .چرا ؟ چون تصويری گنگ و دلهره...