در این داستان اتفاقات دی ماه ۹۶ در قالب روایت عاشقانه همراه با روایت لحظات پر تنش توطئه ، گریز ، اضطراب و ... بیان شده است .
دوباره بابل با بیان ساده و خودمانی و جذابیت عشق در کنار حادثه مخاطب را در لا به لای این اتفاقات با خود همراه می کند .
کتاب پیش رو در ۱۰۷ صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات جمکران به چاپ رسیده است .
بخشی از متن کتاب دوباره بابل :
« همیشه فکر می کردم وقتی آدم عاشق می شود ، اگر حرفی نزند همه چیز به خوبی پیش می رود . البته اگر او یک خانم باشد ، آن هم از نوع مقیدش و چقدر خراب کاری خواهد شد اگر این دختر خانم مقید دست به کار شود ... مثلا کمی زیباتر شود ، خوشروتر یا لارج تر ... یا حتی فقط کمی بیشتر باشد . این بود که در برهه ای از زمان ، کم حرف تر شدم ، مبادا راز دلم برملا شود . ساده ترین روسری را پوشیدم . معمولی شدم ... ناپدید شدم ...
کم حرف شدم . این را گفتم ؟ خب ، کم حرف تر شدم . هم اتاقی ام پرسید : چرا ین طوری شدی ؟
و من کلمات از یادم رفته بود . غیر از هان و چی چیزی بلد نبودم . گفت ک عاشق شدی ؟
چه دیر فهمید ! من اگر بودم همان روز اول می فهمیدم . درد عشق آدم را شهره می کند
لال شدم . مردمک چشم هایم لرزید . سبز و سیاه قاطی شد .
هر چه کردم آبروداری نکرد . اشک فریاد زد و خفه شدم و باران آمد ، سیل آمد و همه رازها و غم های دلم ریخت روی آب . هم اتاقی ام مرا محکم بغل کرده بود ... »
صفحه ۷ و ۸