در ابتدای بحث درباره مهدویت ، این سوال مهم مطرح است که با وجود علوم و فنون مختلف ، بحث کردن درباره مهدویت چه ضرورتی دارد ؟ آیا این بحث ، یک بحث فرعی است یا جز, مباحث مهم و اصلی زندگی است ؟ آیا سخن از مهدویت ، نیازی از نیازهای امروز ماست و می تواند تحولی اساسی در زندگی ما ایجاد کند ؟
روشن است که شناخت ضرورت و بایستگی این موضوع ، سبب تقویت انگیزه و نشاط در پیگیری این بحث و به کارگیری تمام امکانات مادی و معنوی در جهت ترویج این عقیده و راهبرد اساسی زندگی خواهد شد .
در صفحه ای از این کتاب می خوانیم :
یهودیان خود را از نسل حضرت یعقوب ، نوه حضرت ابراهیم ( ع ) می دانند و افتخار می کنند که فرزند جسمانی و روحانی حضرت ابراهیم ( ع ) هستند .
در تورات آمده است که دوازده فرزند حضرت یعقوب ( ع |) در مصر در گذشتند و نسل ایشان یعنی دوازده قبیله بنی اسرائیل به سبب پیشرفت در علوم و فنون ، مورد حسادت مصریان قرار گرفتند و از سوی آن ها به استضعاف کشیده شدند . طبق بیان تورات ، خداوند به موسی ( ع ) معده داد بنی اسرائیل را از دست مصریان نجات داده ، سرزمین کنعان و حدود آن را که اماکن پر برکتی بودند به ایشان عطا کند .
پس از خروج بنی اسرائیل از مصر حضرت موسی ( ع ) به امر خدا به کوه طور رفت و الواحی گرفت که فرمان های خداوند بر آن ها نقش بسته بود . از جمله آن دستورات این بود که :
برای خود خدایی جز من نگیرید و به بت سجده نکنید و پدر و مادر را احترام کنید .
همچنین از کارهایی چون قتل ، زنا ، دزدی ، شهادت دروغ و طمع ورزی به اموال و ناموس همسایه نهی کرده بود .