حضرت امام با بزرگواری و عنایت و شادابی حرف ها را گوش کردند . بچه ها هم دست امام را کرات می بوسیدند
و به چشم شان می کشیدند . و امام هم با بزرگواری با بچه ها برخورد می کردند .
بعد از صحبت های برادر رضایی ، امام مدتی سکوت کرده و سپس مطالبی فرمودند که جواب سوال همه بچه ها بود .
ایشان فرمودند : شما قدر خودتان را بدانید و باید خدا را شکر کنید که در مقطعی به دنیا آمده اید که دفاع از اسلام و قرآن
بر عهده ی شما گذاشته شده است .
سپس ادامه دادند : از کشتن نترسید و از کشته شدن هم خوف و هراسی نداشته باشید . چه بکشید و چه کشته شوید
در هر دو حالت اجر خود را برده و پیروزید . ( برشی از متن کتاب )